والتر بروک (آل پاچینو): هرچی که میبینی و هرچی که میشنوی اون چیزی نـیست که به نظر میرسه!
- ۱ نظر
- ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۳۹
والتر بروک (آل پاچینو): هرچی که میبینی و هرچی که میشنوی اون چیزی نـیست که به نظر میرسه!
ساقیا! آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی مرواد از یادت
در شگفتم که در این مدت ایّام فراق برگرفتی ز حریفان دل و دلمیدادت
برسان بندگیِ دختر رَزْ، گو بِدَرآی که دم و همت ما کرد ز بند آزادت
شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست جای غم باد هر آن دل که نخواهد شادت
شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت
چشم بد دور، کزآن تفرقهات بازآورد طالع ناموَر و دولت مادرزادت
حافظ از دست مده دولتِ این کشتیِ نوح ور نه طوفان حوادث ببرد بُنیادت
صدا : یک دوست
دولتمند بزرگترین فلک سرای تاجیکستان است که علم موسیقی را نیز در مدرسه موسیقی و دانشگاه هنر تاجیکستان آموخته و به همین دلیل با موسیقی جهان آشنایی دارد.
او به واسطه همین آشنایی گاه دست به نوآوریهایی در اجراهایش میزند و با این کار سعی میکند تواناییهای موسیقی تاجیکستان را نشان دهد. او در سال ۱۹۵۰ در روستای داغستان ناحیه شورآباد تاجیکستان در خانوادهای کشاورز و اهل فرهنگ به دنیا آمد.
نخستین کنسرت دولتمند خال اف در سال ۱۹۶۳ در سن ۱۳سالگی از تلویزیون سراسری شوروی سابق پخش شد واز ۲۸ سال پیش از شعرهای مولوی در کارهایش استفاده کرد تا این که ۲ سال پیش ژاک شیراک نشان طلایی کشور فرانسه را بهدلیل استفاده از شعرهای مولوی به دولتمند اهدا کرد.
فکر می کنم دارم دیوونه میشم !
- آره دیگه دیوونه شدی, واقعا عقلتو از دست دادی, ولی بزار یه رازی رو بهت بگم !
ادمای خوب همه دیونن !
Alice in Wonderland - از کوکجا
دانلود آهنگ گلی جان از سیاوش قمیشی
در چشم تو خواندم، گلی جان
افسانه های آشنا، گلی جان
خوردم فریب چشم تو، گلی جان
آفرین گلی جان، آی گلی جان
لعل هوس بارت، گلی جان
در جام جان ریزد هوس، گلی جان
گفتی نخواهم جز تو کس، گلی جان
بوالهوس گلی جان، آی گلی جان
یاد از آن شب ها، وان شب که تنها
آشفته حال و رسوا در ساحل دریا
دیشب زیر نور ماه خوابیدم
خواب تو و چشماتو دیدم
توی خواب لبهاتو بوسیدم
با یه بغض گنده از خواب پریدم
با مدادِ آبی و سفیدم عکس تورو روی ماه کشیدم
ابر اومد و روی ماهو پوشوند
تا سایه ی سیاهشو دیدم
دلم تنگ شد برای بوسه هایمون...
دانلود آهنگ آسمان هم زمین می خورد از چارتار
صدایم را به یاد آر
اگر آواز غمگینی به پا شد
من این شعر گرانم
که از ارزانو ارزانی جدا شد
من هر چه ام با تو زیباترم
بر عاشقت آفرینی بگو
تابیده ام من به شعر تنت
میخوانمت خط به خط مو به مو
در خیالات خودم,
در زیر بارانی که نیست…
می رسم با تو به خانه،
از خیابانی که نیست…
می نشینی روبرویم،
خستگی در میکنی…
چای می ریزم برایت،
توی فنجانی که نیست…
باز میخندی و میپرسی:
گاهی وقتی نمی تونی حرف دلتو اونجوری که میخواهی بزنی یا بنویسی! و چقد خوبه در همچین مواقعی چشات به نوشته از یه شخص که از جامعه خودت باشه بخوره که انگار می دونسته من میخام چی بنویسم ...
بادبادکی می سازم
و به مسیر بادها فکر نمی کنم
سلام خدمت دوستان ، اول از کسانی که برای راهنمایی بلاگ منو انتخاب می کنند سپاسگزارم. خیلی حس خوبی بهم دست میده وقتی به بلاگ نویس کمک میکنم! خودم همچین دورانه رو سپری کردم البته با یه روش دیگه!
بلاخره امروزه امتحاناتم تموم شد و یه نفس تازه گرفتم ؛ ساعت 7:0 دو تا امتحان با هم داشتم ، بد نبود خوب هم نبود . ساعت 7:9 به دانشگاه رسیدم بعد طی کردن حدود 100 کیلومتر :( ! . اصن من همه ترس و دلهره ام نرسیدن به جلسه بود ! والان فقظ خدا کنه استاد پروژه وقت تحویل رو اعلام کنند که تحویل بدهیم و دیگه خیالم راحت راحت شه از دانشگاه!...
پ.ن : نظرات و درخواست بلاگ نویسان را چک میکنم و به همشون پاسخ میدم و قالب های که برای ترجمه به بلاگ هستن رو کد میکنم و میذارم.